جدول جو
جدول جو

معنی تاشش هاکردن - جستجوی لغت در جدول جو

تاشش هاکردن
هرس کردن، تراشیدن بوته و خارهای زاید در باغ یا مزرعه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شمارش کردن، وارسی کردن تعداد
فرهنگ گویش مازندرانی
دویدن، تاختن
فرهنگ گویش مازندرانی
بزک کردن، آرایش کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
نفله کردن، غارت کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
اخم کردن، عبوس شدن، بازگرداندن مقداری از غذا از معده به
فرهنگ گویش مازندرانی
شاخ کردن، تیز کردن کارد، سرعت گرفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
تا کردن، متورم شدن، ساختن، کنار آمدن، بند انداختن صورت
فرهنگ گویش مازندرانی
پس گردنی زدن، ضربت زدن، افروختن آتش
فرهنگ گویش مازندرانی